جدول جو
جدول جو

معنی معرق کار - جستجوی لغت در جدول جو

معرق کار
کسی که معرق می سازد، آنکه کاشی های معرق را در ساختمان ها نصب می کند
تصویری از معرق کار
تصویر معرق کار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معرق کاری
تصویر معرق کاری
شغل و عمل معرق کار
فرهنگ فارسی عمید
(مُ عَرْ رَ)
ساختن یا نصب کاشیهای معرق. معرق کاری در قرن 6 هجری یعنی در دورۀ سلجوقیان به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. در قرن هشتم هجری هنرمندان معرق کار بمراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. در این قرن موفق شدند اجزایی راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می یابد کوچکتر کنند و لطیفترین و زیباترین اشکال بنائی و هندسی را در مجموعه ای از رنگهای زیبا و براق که جز در فنون و صنایع شرقی خصوصاً ایرانی دیده نمی شود، نمایش دهند. مخصوصاًارزانی معرق بیشتر موجب شیوع آن گردیده زیرا هزینۀساختن معرقهای لعاب صدفی دار بمراتب کمتر از هزینۀ آجرهای کاشی مینایی بود و علت این امر واضح است زیرادر کاشی لازم بود پس از کشیدن رنگ و نقش یک بار دیگرآن را در کوره گذارند و این عمل گذشته از هزینۀ اضافی که داشت چندان مورد اطمینان نبود چه ممکن بود کاشیها از کوره سالم بیرون نیاید. صنعت معرق کاری در قرنهای نهم و دهم هجری به منتهای ترقی خود رسید. در این دوره مراکز مهم معرق سازی شهرهای اصفهان، یزد، کاشان، هرات، سمرقند و تبریز بود. و رجوع به معرق شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
مرکان، دهی است از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، واقع در 36هزارگزی جنوب غربی نوبران و 15هزارگزی راه عمومی در منطقۀکوهستانی و سردسیری، با 381 تن سکنه. آب آن از سه رشته قنات و محصولش غلات آبی و دیمی و انواع میوه جات وشغل مردمش زراعت، و گله داری و جاجیم بافی می باشد. معدن نمک سنگ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ اَ کَ)
عرق بارنده. آنکه عرق کرده باشد. (آنندراج). که خوی آرد:
عید دیدار مبارک به جگر سوختگان
که عجب نقش از آن روی عرق بار زدند.
شیخ العارفین (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عَ ضِ)
جلوه دادن کار. نمایش دادن کار:
تا به وقتی که عرض کار بود
گر چه درویش تاجدار بود.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تکه کاری غاز مغازی ساختن کاشیهای معرق، نصب کاشیهای معرق. توضیح معرق کاری در قرن 6 ه. یعنی در دوره سلجوقیان بسمت کمال رفته و بسیار متداول گردید. در قرن 8 ه. (14 م) هنرمندان معرق کار بمراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. درین قرن موفق شدند اجزایی را که اشکال معرق از آنها تشکیل می یابد کوچکتر کنند و لطیف ترین و زیباترین اشکال بنایی و هندسی را در مجموعه ای از رنگهای زیبا و براق که جز در فنون و صنایع شرقی خصوصا ایرانی دیده نمیشود - نمایش دهند. مخصوصا ارزانی معرق بیشتر موجب شیوع آن گردید زیرا هزینه ساختن معرقهای لعاب صدفی دار بمراتب کمتر از هزینه آجرهای کاشی مینایی بود و علت این امر و اضح است زیرا در کاشی لازم بود پس از کشیدن رنگ و نقش یک بار دیگر آن را در کوره گذارند و این عمل گذشته از هزینه اضافی که داشت چندان مورد اطمینان نبود چه ممکن بود کاشیها از کوره سالم بیرون نیاید. صنعت معرق کاری در قرنهای 9 و 10 ه. (15 و 16 م) بمنتهای ترقی خود رسید. در این دوره مراکز مهم معرق سازی شهرهای اصفهان یزد کاشان هرات سمرقند و تبریز بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرق دار
تصویر عرق دار
خوی دار کسی که عرق کرده دارای عرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معرق کاری
تصویر معرق کاری
ساختن کاشی های معرق، نوعی کار با چوب از صنایع دستی که در آن یک طرح یا نقش را با کنار هم چسباندن قطعات بریده شده چوب پیاده می کنند
فرهنگ فارسی معین
الکتریسین، برقی، تعمیرکار برق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
الأعمال الكهربائيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
Electrician
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
électricien
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
elektryk
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
전기 기사
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
электрик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
Elektriker
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
برقی کارکن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
বৈদ্যুতিন প্রকৌশলী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
mtaalamu wa umeme
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
elektrikçi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
電気技師
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
电工
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
חשמלאי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
बिजलीवाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
tukang listrik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
ช่างไฟฟ้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
електрик
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
electricista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
elettricista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
eletricista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
elektricien
دیکشنری فارسی به هلندی